شبهات عاشورا- سئوال3
سئوال
در حادثه ی عاشورا,یکی از سوالات مهمی که ذهن ها را به خود مشغول می دارد, این است که چرا امام حسین علیه السلام زنان و فرزندان خردسال را با خود به کربلا برده اند؟ معمولا انسان در شرایطی که احتمال خطر وجود دارد و در سختی ها و حوادث تلخ خود را سپر بلا قرار می دهد و در شرایط جنگ خانواده را از آن محل دور ساخته ومصون می دارد. همچنین این سوال مطرح می شود که چرا امام خانواده خود را در محیط امن مکه نگذاردند و بعنوان یک رهبر سیاسی آگاه به شرایط خطر, باز هم ایشان را با خود همراه نمودند!
پاسخ
در تحلیل حادثه ی عظیمی چون عاشورا , آن هم حرکت وعملی که از سوی امام معصوم که عِدل قرآن بوده و به فرموده ی رسول گرامی اسلام, ثقل اصغر می باشد نمی توان براحتی به قضاوت و تحلیل نشست و دیدگاه خود را صد در صد قطعی تلقی نمود. بلکه همانطور که ثقلین ( قرآن و عترت) از یکدیگر جدا نیستند, در فهم و درک آنها نیز باید نکاتی مهم را در نظر گرفت.همانطور که قرآن کریم دارای رازها و بطون نهفته و مخفی بوده و اذهان مختلف به وجوه وزوایایی از آن دست می یابند, عمل و حرکت امام معصوم , آن هم واقعه ای با عظمت و ابعاد گسترده ی عاشورا نیاز به عمق نگری و مطالعه ای همه جانبه دارد و در نهایت نیز کسی نمی تواند ادعا کند که به عمق حرکت امام دست یافته است.
در این نوشتار به برخی تفسیرها و تحلیل های موجود در این زمینه می پردازیم؛ و جای تفکر و تدبر و مطالعه ی بیشتر در این موضوع برای مخاطب باقی است.
الف. بر اساس روایات و اعتقادات دینی ما که بر امامت و معصومیت حضرت سید الشهداء علیه السلام معتقدیم, تمام کارهای حضرت از روز اول حساب شده بوده و ایشان بی منطق و حساب و بدون دلیل کاری انجام نداده اند و هیچ عملی بطور اتفاقی و تصادفی صورت نگرفته است.( حماسه حسینی ج 3- ص 315)
ب. کار اباعبدالله علیه السلام, یک رسالت و ماموریت است و در این رسالت , اهل بیت را به عنوان طفیلی همراه خود نمی برد.سفر حضرت یک سفر خطرناک هست اما به این هدف اهل بیت را با خویش همراه نموده است تا رسالتی را در این سفر انجام دهند.( حماسه حسینی – ص 318)
پ. تاریخ اسلام یک تاریخ مذکر- مونث است. یعنی هم مردان و هم زنان در ساختن آن موثر بوده و هستند.ولی مرد در مدار خویش و زن در مدار خویش.( همان- ص 324)
ت. حضور و نقش زنان در کربلا نشانگر و معرف شخصیت حقیقی زن در اسلام است؛ باین معنی که در اسلام , ورود زن در اجتماع به معنی ارائه کردن و عرضه نمودن خود به مردان نیست.این حضور بصورت اختلاط زن و مرد نیست. بلکه زن در مدار خود و حفظ حریم و مرد نیز در مدار خود با حفظ حریم است. و زن در اسلام یک موجود دست و پا چلفتی نیست که از هیچ چیز خبر نداشته باشد.( همان ص 330)
ث. امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید سرباز زده و با حکومت او مخالف است و لذا ماندن ایشان در مدینه بدون بیعت با حکومت ناممکن است و راه سفر را در پیش می گیرد. اگر در مکه می ماند تا در پرتو امنیت حرم الهی باشد بی شک حکومت ایشان را رها نکرده و با شکستن حرمت حرم و قتال و جنگ در آن امام را مجبور به بیعت می نمودند که این خود فتنه ای بزرگ است. همانطور که بنی امیه درسالهای بعد این تعرض به مکه را انجام داده و از آن ابایی نداشتند. و ماندن اهل بیت در مکه و عدم همراهی ایشان با سید الشهدا می توانست از بعد دیگری مانع از حرکت انقلابی امام باشد. بدین صورت که حکومت با تعرض به اهل بیت امام, ایشان را مجبور به تسلیم نماید.همانطور که در واقعه ی حره, بنی امیه به احدی از مردم مسلمان مدینه رحم ننموده و به مدت سه روز جان و مال و ناموس مردم را حلال اعلام نمود.
ج. ماندن اهل بیت در هر جای دیگری اعم از مکه و مدینه باز چنین احتمالی را در بر داشت که با تعرض عمال حکومت و اسیر و زندانی نمودن ایشان, روحیه ی امام را تحت تاثیر قرار داده و با آزرده نمودن ایشان, حضرت را مجبور به تسلیم و بیعت نمایند.
چ. حضرت با اهل بیت خود به امید نامه های دعوت و بیعت مردم کوفه به آن سمت حرکت نمودند.زیرا کوفه شهری شیعه نشین بوده و آن مردم در زمان حکومت حضرت علی علیه السلام از دوستان خاندان عترت بودند.در زمان حکومت امیرمومنان با معاویه جنگیده بودند و در اصل مهمترین و پایدارترین شیعیان امام علیه السلام در این شهر بودند. بسیاری از صحابه پیامبر اکرم و تابعین در این شهر می زیستند که به امام نامه نوشته و وعده ی وفاداری داده بودند. با این وصف حرکت امام بهمراه اهل بیت خویش بسوی این شهر امری خردمندانه و معقول بود.
خ. همراه بردن اهل بیت به کربلا یک فلسفه ی عظیم داشته است. همانطور که در مباهله نیز پیامبر اکرم برای نفرین و مبارزه به گروه ناحق, اعضای خانواده ی خویش را به همراه برده و در معرض مصاف با دشمن قرار داد. این حرکت به این معنی است که: آنقدر بر عقیده ی خود مطمئن و پابرجا هستم که اهل بیتم که همه ی زندگی ام هستند همه را به کارزار آورده ام.
س.همراهی اهل بیت امام حسین در واقعه ی کربلا این مهم را گوشزد می نماید که حفظ کیان اسلام از خطر نابودی و دفاع از عقیده ی حق , زن و مرد نمی شناسد.و آنجا که این مهم در خطر باشد و مسلمانان در تشخیص و انجام وظیفه کوتاهی نمایند هیچ مانع و عذر و بهانه ای برای انسان وجود ندارد و با آنچه در اختیار خویش دارد باید نسبت به حفظ کیان دین قیام نماید.
ش. باید توجه نمود که قیام امام حسین علیه السلام بدون حضور اهل بیت ایشان کامل نمی شد. امام با تدبیر و دوراندیشی دقیق, زنان و فرزندان را به صحنه ی کربلا بردند تا راوی و گزارشگر صحنه های عاشورا و تبیین حقایق این حرکت انقلابی عظیم باشند و بدین وسیله آن جامعه ی خفته و در غفلت را بیدار نمایند.بی شک اگر مردم کوفه عهدشکن نبودند عترت به عرصه ی کربلا و اسارت نمی رفتند. و مردان جنگجو باید این وظیفه را بانجام می رساندند.
ع. به گفته ی مرحوم کاشف الغطاء در مقتل, اگر حسین بن علی علیه السلام و فرزندان او کشته می شدند ولی آن سخنرانی ها و افشاگریها ی اهل بیت در آن موقعیت های حساس نبود, آن آثار و اهدافی که امام حسین(ع) در واژگون ساختن حکومت یزیدی داشتند محقق نمی شد.
غ. حضرت می دانست که همه ی اصحابش به شهادت می رسند واین حرکت مروجینی می خواهد که ندای حق و حقیقت را به گوش انسانهای عاقل برسانند و لذا زنان و فرزندان حضرت مکمل قیام خونین عاشورا و مبلغ حقیقی فلسفه ی قیام امام و حفظ آن از تحریفات و دروغ ها و مکرهای حکومت بنی امیه بودند.
ف. پیام رسانی و افشاگری زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه در حقیقت پاسداری از خون شهدا و نهضت حسین بن علی(ع) بود.
ق. آن دوران خفقان اموی که حتی احادیث نبوی ممنوع از نقل است و مورد انواع تحریف ها به نفع حکومت قرار گرفته , لازم است شاهدان عینی و راویانی راستین باشند که از واقعه ی کربلا سالم عبور کنند و و توسط دشمن کشته نشوند تاحقیقت را به گوش مردم برسانند. و این ها نیست مگر تدبیر نظامی و دوراندیشی امام در حرکت کاملا حساب شده ی خویش در براندازی حکومت باطل.
ص. سخن آخر اینکه: بی شک حضور اهل بیت امری الهی و بخواست خداوند بوده است و امام با علم غیبی و رویای صادقه ی خویش مامور بوده اند که در رسالت عظیم خویش برای زنده کردن اسلام حقیقی, خاندان و اهل و فرزندان را نیز بهمراه ببرند. چنانچه فرمودند: انّ اللهَ شاءَ ان یراهُنَّ سبایا. خداوند خواست که ایشان را در سارت ببیند. ( بحار الانوار ج 44 ص 364)